سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قصر بلور

صفحه خانگی پارسی یار درباره

به شهیدان چه جوابی داریم بدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نظر

بسمه رب شهدا یکی بود یکی نبود

روزای جبهه و جنگ روزای قشنگی بود

کاشکی جنگ تموم نمی شد می شدیم کربلایی

خاطرات اون روزا هیچ وقت زیادم نمیره

مرغ دل به یاد تابوت شهید پر می گیر

مادری چشمش به در چرا عزیزم نیومد

بعد چند روز پسرش به روی دستا می یومد

اما بعد جبهه ها ما از خوبا جدا شدیم

لباس خاکی فراموش شد و بی وفا شدیم

دست بیعت به شهید و آرمانش نزدیم

اون چیزی که اونا خواستن هرگز نشدیم

اونجا با ذکر حسین شبونه معبر میزدن

همه جا جار می زدن غلامه یاابن الحسنن

ذکر یاابن العسگری از لبشون کم نمی شد

غیر یا مهدی ز دردا چیزی مرحم نمی شد

اینجا کمکم خاطراتو از تو ذهنا می برن

دیگه حرفی از شهید تو مجلسا نمی زنن

اونجا ناله می زدن چرا آقامون نمی یاد

حال جبهه خبر از حضور آقامون میداد

اینجا خون ز قلب ناز مهدی زهرا شده

صوت موسیقی طنین انداز محول ها شده

اونجا کرخه و دوکوهه جنت جانبازا بود

جزر و مد رود دز محبوت اشک چشما بود

اینجا با زخم زبون جانبازو تحویل می گیرن

همه ی عزت و تو ثروت و تحصیل می بینن

اونجا سربند اباالفضل به همه توون می داد

بسیجی با لب تشنه لب دریا جون می داد

اینجا غیرت میدن و عشق تمدن می خرن

با حجاب بی حجاب دم از تمدن میزنن

اونجا رفتن روی مین که دنیارو رها کنی

درد بیدرمون دنیا دوستی رو دوا کنی

اونجا زیر برف و بارون توی سنگرای سرد

اینجا ویلا و تجمل رو دلا نشونده درد

یکی محزون یکی خندون شیوه اونا نبود

این طریق نبوی و سیره مولا نبود

در ازای پاره ی دلی که جبهه داده بود

خونه خشتی سزای مارد شهید نبود

این وصیت نامه بت شکن خمین نبود

روی بوم خونه ها جز پرچم حسین نبود

کوچه های شهر ما بی روضه و دعا نبود

جای هر خون شهید تو مجلسا گناه نبود

رهبرغریب ما اون روزا دلگیر نبود

صورت شبیه ماهش اینقدر پیر نبود

ردپای شهدا تو زندگی ها گم شده

شیوه ی عصر جهالت شیوه ی مردم شده

چه طوری روز قیامت آقا رو صدا کنیم

تو چشای مادرش زهرا چطور نگاه کنیم

آقا جون دستم بگیر رنگ جماعت نباشم

دیگه از جدت حسین دارم خجالت می کشم

اومدم آشتی کنم با تو به ولله آقا جون

روتو برنگردون از من جون زهرا آقاجون

بس که بد سر زده از من دیگه دل خسته شدم

به سرم هر چی بیاد حقم ولله آقا جون

آقا من تو رو قسم میدم به یک مرد غریب

همونی که کشته شد کنار دریا آقا جون

همونی که یه روزی خیمه هاشو آتیش زدن

دخترش آواره شد میونه صحرا آقا جون

مددی کن که شبیه شهدا پاک بشم

ذکر یا ابن العسگری بگیرم و خاک شوم